خدایا گاهی به خوردن فرمان می دهی و گاهی به نخوردن، و این هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است پس غصه چرا..!
گاهی به خوابیدن فرمان می دهی و گاهی به نخوابیدن ، و این هردو به من می آموزد که تنها در جوار تو می توان آرام گرفت پس دغدغه چرا ؟
گاهی
به گفتن فرمان می دهی و گاهی به لب فرو بستن ، و این هردو به من می آموزد
که کلام آنقدر مقدس است که بیهوده نباید این درّ یکتا را تلف کرد..
گاهی
به نگریستن فرمان می دهی و گاهی به دیده فرو بستن ، و این هردو به من می
آموزد که چشم اگر به فرمان نباشد ، جز کوری و سیاهی نصیب نمی کند..
گاهی
به رفتن امر می کنی و گاهی به ایستادن ، و این هردو به من می آموزد که
باید گامهایم را شمرده و محکم بردارم تا اگر مانعی بود ببینم و زمین
نخورم..
خدایا همیشه به مهر ورزیدن امر کرده ای و گاهی به نفرت ، و
این هردو به من می آموزد که برای دوست داشتن و نفرت داشتن باید معیاری مشخص
داشته باشیم و آن پسند توست نه دلخواه ما..
خدایا بالاتر از این همه آموخته ها ، رسم عاشقی است..
آن را هم تو خودت به من بیاموز.....