20کرمانشاه20

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

20کرمانشاه20

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

آن را هم تو خودت به من بیاموز



خدایا گاهی به خوردن  فرمان می  دهی و گاهی به نخوردن، و این هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است پس غصه چرا..!

گاهی به خوابیدن فرمان می دهی و گاهی به نخوابیدن ، و این هردو به من می آموزد که تنها در جوار تو می توان آرام گرفت پس دغدغه چرا ؟

گاهی به گفتن فرمان می دهی و گاهی به لب فرو بستن ، و این هردو به من می آموزد که کلام آنقدر مقدس است که بیهوده نباید این درّ یکتا را تلف کرد..

گاهی به نگریستن فرمان می دهی و گاهی به دیده فرو بستن ، و این هردو به من می آموزد که چشم اگر به فرمان نباشد ، جز کوری و سیاهی نصیب نمی کند..

گاهی به رفتن امر می کنی و گاهی به ایستادن ، و این هردو به من می آموزد که باید گامهایم را شمرده و محکم بردارم تا اگر مانعی بود ببینم و زمین نخورم..

خدایا همیشه به مهر ورزیدن امر کرده ای و گاهی به نفرت ، و این هردو به من می آموزد که برای دوست داشتن و نفرت داشتن باید معیاری مشخص داشته باشیم و آن پسند توست نه دلخواه ما..

خدایا بالاتر از این همه آموخته ها ، رسم عاشقی  است..
           
                           آن را هم تو خودت به من بیاموز.....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.